مفهوم ثبات قراردادی بین فوتبالیست های حرفه ای و باشگاه ها

3 اردیبهشت 1403 - خواندن 7 دقیقه - 67 بازدید


مفهوم ثبات قراردادی بین فوتبالیست های حرفه ای و باشگاه ها

زمینه

اصل ثبات قراردادی بین بازیکنان حرفه ای و باشگاه ها یکی از ارکان اساسی زیربنای مقررات و هدف اصلی سیستم نقل و انتقالات فوتبال است.درسال 2001 ارائه مفاد مربوط به ثبات قراردادی در مقررات قطعا انقلابی تلقی شد، همانطور که اصلاحات اساسی و بازنگری در کل سیستم نقل و انتقالات فوتبال، که بر اساس توافق بین فیفا، سایر سهامداران مهم فوتبال و کمیسیون اروپا بود، انقلابی تلقی شد. .

هنگامیکه فیفا در سال 2001 چارچوب نظارتی جدیدی را که زیربنای سیستم نقل و انتقالات بین المللی فوتبال بود، تصویب کرد، مشخص شد که ثبات در روابط استخدامی بین بازیکنان فوتبال و باشگاه های آنها درمقایسه با سایر روابط استخدامی، نقش مهم تری در فوتبال حرفه ای ایفا می کند. باشگاه های فوتبال به درجه ای از ثبات در این روابط قراردادی نیاز دارند تا بتوانند تیم های خود را در طول زمان برنامه ریزی کنند. از اینرو، ثبات قراردادی در زمان تاسیس در سال 2001 یکی از ارکان کلیدی نظام نقل و انتقالات تلقی می شد وتا به امروز در آیین نامه ذکر شده است.

یکی از پیامدهای کلیدی این ویژگی این است که، به عنوان یک اصل ، بازیکنان فوتبال و باشگاه ها باید قراردادهایی با مدت معین منعقد کنند، که نمی توان آن ها را - بر خلاف بسیاری از روابط کاری دیگر - به طور یک طرفه فسخ کرد، به عنوان مثال، صرفا با رعایت یک دوره اخطاری قابل اجرا.بااین حال، بسیاری از قوانین بیشتر مندرج در مقررات در فصل مربوط به ثبات قراردادی صرفا منعکس کننده اصول پذیرفته شده عمومی قرارداد و قانون استخدام هستند، مانند:

• این اصل که قراردادها باید رعایت شوند ("servanda sunt pacta”)

• این اصل که یک قرارداد ممکن است پیش از موعد و با دلیل موجه و بدون هیچ گونه مجازاتی فسخ شود.

• این اصل که هر زمان که قرارداد بدون دلیل موجه فسخ می شود، غرامت باید پرداخت شود

این مقررات همچنین شامل چندین مفاد دیگر است که برای تکمیل این اصول طراحی شده اند، که قوانین خاصی را که مختص فوتبال است، تعیین می کند. شامل:

• این اصل که اگر بازیکنی دارای چیزی باشد که به عنوان "علت عادلانه ورزشی" شناخته می شود، قرارداد ممکن است فسخ شود.

• این اصل که قرارداد را نمی توان به طور یک طرفه در طول فصل فسخ کرد.

• این اصل که بازیکن و باشگاه جدید آنها باید به طور مشترک و انفرادی در قبال غرامت قابل پرداخت توسط بازیکن به باشگاه سابق خود مسئول شناخته شوند.

• این اصل که تحریم های ورزشی را می توان برای فسخ قرارداد بدون دلیل موجه اعمال کرد.

• این اصل که اگر باشگاهی را وادار به فسخ قرارداد بدون دلیل موجه کند، می توان تحریم های ورزشی را اعمال کرد.

این اصول با هم چارچوب قانونی را برای تضمین ثبات قراردادی بین بازیکنان حرفه ای و باشگاه ها فراهم می کنند.متن اصلی مقررات مربوط به ثبات قراردادی به طور قابل توجهی با عبارت فعلی متفاوت بود. با این حال، اصول و ماهیت اساسی بدون تغییر باقی مانده است. اساس و ساختار متن فعلی برای اولین بار در ویرایش 2005 آیین نامه اجرا شد و جدا از برخی اصلاحات جزئی، تا ژوئن 2018 تقریبا دست نخورده باقی ماند.

متن ماده در RSTP

ماده13 - احترام به قرارداد

قرارداد بین یک حرفه ای و یک باشگاه فقط در صورت انقضای مدت قرارداد یا با توافق دوجانبه ممکن است فسخ شود.


هدف و دامنه

ماده13 منعکس کننده اصل اساسی ثبات قراردادی و قانون قرارداد است: این که قراردادها باید رعایت .(”pacta sunt servanda.شوند ویژگی خاص قراردادهای کاری فوتبال این است که آنها همیشه برای یک دوره از پیش تعیین شده (یعنی ثابت) منعقد می شوند. مفهوم زیربنای کلیه مقررات مقررات که برای حفظ ثبات قراردادی طراحی شده اند بر اساس این الزامات نظارتی اساسی است.


اصل قاعده

مانند هر قرارداد با مدت معین دیگری، قرارداد بین یک حرفه ای و یک باشگاه به طور طبیعی پس از انقضای مدت فسخ می شود، پس از آن معمولا هر دو طرف از هرگونه تعهد قراردادی (با فرض انجام کلیه تعهدات)نسبت به یکدیگر مبرا می شوند، مگر اینکه آنها موافقت می کنند که با امضای یک قرارداد جدید (یا با تمدید مدت قرارداد فعلی) به روابط قراردادی خود ادامه دهند.

بااین حال، طرفین ممکن است تصمیم بگیرند که رابطه قراردادی خود را پیش از موعد (یعنی قبل از پایان مدت قرارداد) با توافق دوجانبه خاتمه دهند. چنین اقدامی جایز است و شرط لازم برای هرگونه انتقال بازیکن حرفه ای در زمانی که هنوز تحت قرارداد است، همراه با توافق دو باشگاه مربوطه و موافقت بازیکن برای امضای قرارداد با باشگاه جدیدشان است. در جایی که بازیکنی قبل از پایان قرارداد خود منتقل می شود، معمولا غرامت انتقال (معمولا به صورت هزینه انتقال) پرداخت می شود.

هرگونه معامله ای به طور کلی مستلزم یک توافق سه جانبه است. در اصل، غرامت انتقال در ازای این که باشگاه سابق بازیکن، بازیکن را از وظایف خود رها کند و فسخ زودهنگام قرارداد مربوطه را که بازیکن را به آنها ملزم می کند، بپذیرد، پرداخت می شود. غرامت انتقال معمولا توسط باشگاه جدید بازیکن پرداخت می شود.

درموارد متعدد، CAS اعتبار قراردادهای فسخ متقابل را تحلیل کرده است. یک ادعای معمولی که قبل از DRCوCAS مطرح می شود این است که یکی از طرفین مجبور به امضای قرارداد فسخ شده است. در یکی از پرونده هایی که اخیرا در CAS مطرح شد، طرفین توافقنامه ای را پس از آن امضا کردند.

بازیکن قرارداد خود را با باشگاه به دلیل مبالغ معوقه فسخ کرده بود. این بازیکن متعاقبا مشروعیت توافقنامه حل و فصل را به چالش کشید و مدعی شد که مجبور شده است آن را امضا کند تا بتواند کشور را ترک کند. با اینحال، CAS خاطرنشان کرد که هرگونه ادعای اجبار نیاز به اثبات دارد و توافق نامه امضا شده برای طرفین الزام آور است مگر اینکه شواهد قانع کننده ای بر خلاف آن وجود داشته باشد.

دریکی دیگر از موارد اخیر فسخ متقابل، CAS همچنین خاطرنشان کرد که با توجه به رویه قضایی دادگاه فدرال سوئیس،لازم است تجزیه و تحلیل شود که آیا در زمینه امضای قرارداد فسخ:

الف) به بازیکن مهلتی برای تامل داده شده است؟ و

ب ) موافقتنامه حاوی امتیازات متقابلی با ارزش معادل است؟

از آنجایی که این دو عنصردر آن پرونده وجود نداشت، CAS قرارداد فسخ را نامعتبر دانست.این نکته در رای دیگری تایید شد که به موجب آن، قرارداد فسخ بی اثر تلقی می شد زیرا طرفین امتیازات مشابهی نداده بودند.


مصطفی لطفی / پژوهشگر حقوق ورزش / وکیل دادگستری در تهران

حقوق ورزشRSTPحقوق فوتبالوکیل ورزشیثبات قراردادی