نقش بسیار حساس و کلیدی تلقین بر روح و روان انسان

3 اردیبهشت 1403 - خواندن 5 دقیقه - 119 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم 


از نظر کارشناسان تربیتی و روان شناسان ، تلقین در زندگی انسان در همه مراحل آن مخصوصا در دوران کودکی و نوجوانی اثرات بسیار کلیدی در سرنوشت انسان دارد 

تلقینات مثبت ، انرژی زا و امید وار کننده به انسان عزت و اعتماد به نفس داده و او را به سمت رشد و ترقی و تلاش سوق می دهد 

اما تلقینات منفی و نا امید کننده انسان را در مسیر افسردگی ، بی هدفی و... قرار می دهد به گونه ای که با تلقین می توان افراد را از زندگی ساقط کرد ، شاهد این سخن داستان ذیل است که مرحوم استاد فلسفی می گوید : 

یک وقت در محافل علمی دنیای غرب بحث علمی شد که گفتند: آیا با تلقین می شود یک نفر را کشت یا نه؟ یک عده می گفتند نه با تلقین نمی شود . بعضی می گفتند چرا نمی شود؟ می شود اما خب نمی توانند عمل کنند اگر تلقین موجب مرگ شد و مرد مرد چه بکنند؟ 

 خلاصه پس از مذاکره و مشاوره با بعضی از قضات قرار شد این محفل علمی مکاتبه ای کند با دستگاه دولت و بگوید یک فرد سالم جوان مورد اعدام را در اختیار محفل علمی و تجربی ما بگذارید ما آزمایش کنیم ببینیم آیا می شود با تلقین یک نفر را کشت یا نه؟ 

نوشتند مکاتبه کردند و با رییس دولت و اساتید رفتند گفتند این مسئله ی علمی است دادگستری و همه ی مقامات را موافق کردند و در نتیجه یک نفر زندانی جوان سالم قوی محکوم به مرگ را آوردند در محیط دانشگاه و حتی راءیش را جوری درست کردند که شما محکوم به مرگید از راه رگ زدن. محکوم به آویخته شدن دار یا محکوم به تیرباران شدن یا محکوم مثل فرانسه به فلان دستگاه ... در دنیا کیفیت مرگ هم تو رای می نویسند الان هم می نویسند مثلا اینجا اگر تیرباران باشد دیگر به دار نمی زنند اگر دار نوشته باشد تیرباران نمی کنند. 

 بنابراین آنجا گفتند شما محکوم به مرگید به وسیله رگ زدن و تخلیه ی خون . شرایط ددست شد و بعد از قطعی شدن حکم آن جوان آمدند که ببرند برای اعدام حالا این قضیه فقط آن دو سه نفر استادی می دانند که می خواهند این علم را تجربه کنند و کسی نمی داند ماموران هم دارند می آورند جدا برای اینکه رگش را بزند و اعدام شود. 

🔷آوردند با آمبولانس و شهربانی و مجرم را می برند برای اعدام آمدند وارد اتاق شدند و استادها هم لباس سفید و آماده ی کشتن و رگ زدن در اتاق جلو کشیش آمد وصیتی داری بگویید و اورا نصیحت کرد ؛خب مرگ برای همه هست خواه مرگ طبیعی یا غیر طبیعی باشد . طبق تمام مسائل همان طوری که در زندان می برند افراد را قبل از اعدام برای خداحافظی همه را بردند و بعد به مادر و پدر گفتند شما بروید و بعد چشم اورا بستند و بردند در اتاق رگ زدن در اتاق اعدام. اما رگ زدنی در کار نیست . اینها قبلا پیشگویی کردند وسائلی درست کردند چهارتا لوله ی آب ولرمی که درجه حرارتش به قدر درجه ی حرارت خون باشد آماده کردند چهارتا دانه شیر کوچک هم آماده کردند تخت خوابی مثل تخت جراحی آماده کردند هیچکس هم تو اتاق راه نمی دهند فقط همان چند استادند که می خواهد تجربه کند . چشم محکوم را هم بستند . آوردند و زیر بغلش را گرفتند و لباس هایش را در آوردند بردند روی تخت خواباندند بعد آستین پیراهن را بالا زدند . بازوی راست را می بندیم برای اینکه رگ بزنیم و خون جاری شود . یک پارجه انداختند به بازویش آویزان کردند . 

🔷 شیر آب گرم هم بود اصلا رگ نزدند بیخودی فشار دادند یواش شیر آب گرم را باز کردند آب گرم دارد می ریزد . 

مثلا خون دست راست جاری شد ، دست چپ؛ دست چپ و پای راست پای چپ این بابا را همین طور خیال می کند دارد ازش خون می رود. 

🔷دکتر! خون درست می آید آنجا رگ دیگری لازم است؟ نه، رگ خون دارد خون می آید ، خوب دارد می آید. ده دقیقه بیست دقیقه جوان نیرومندی که حتی یک قطره از بدنش نیامده بود مرد. 

 

استاد فلسفی