بررسی و تبیین نقش اندیشه های فلسفی در جغرافیای سیاسی (مطالعه موردی: جغرافیای سیاسی در اندیشه توماس هابز)

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 436

فایل این مقاله در 33 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPG-1-1_003

تاریخ نمایه سازی: 27 مرداد 1397

چکیده مقاله:

در این پژوهش،سعی شده با بررسی اندیشه فلسفی توماس هابز (1588-1679)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان به عنوان مهم ترین اثر خود، تاثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته است؛ به طوری که این کتاب به عنوان متن مرجع در دانشگاه ها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز به دلیل ارتباط آن با مبانی علم جغرافیای سیاسی و ژیوپلیتیک یعنی قدرت، دولت، حاکمیت، سرزمین و مردم (به طور مستقیم و یا غیرمستقیم)، برای جغرافیدانان سیاسی بسیار حایز اهمیت است. دانستن اندیشه فلسفی ای که هابز را به نوشتن این کتاب رهنمون شده از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه اندیشه فلسفی هر کس میانی و پایه های فکری او را مشخص می کند. برخی توماس هابز را خالق فلسفه به زبان انگلیسی می دانند. هابز در کار خود از روش شناسی علمی بهره گرفت و همانطور که در طول تحقیق مطرح شده، دارای رویکرد فلسفی ریالیستی است و دیدگاهی مکانیکی و طبیعت گرا دارد. او از روش استقرایی - قیاسی برای تبیین مسایل استفاده می کند. هابز نگاهی بدبینانه به انسان دارد و انسان را گرگ انسان می داند. از این رو وجود یک نیروی بالاتری را که بر انسان ها حکومت کند ضروری می داند. تاثیر اندیشه های سیاسی زمان او و دوران پر آشوبی که در آن می زیسته، باعث شکل گیری ذهنیتش در مورد حکومت و مردم شده، و سرانجام نظریه خود درباره دولت را در کتاب لویاتان به رشته تحریر درآورده است. در این پژوهش، اثرات آرای فلسفی توماس هابز بر اندیشه ها و موضوعات جغرافیای سیاسی به صورت توصیفی تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است.

نویسندگان

عاطفه گلفشان

دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران

محمود واثق

استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، تهران، ایران