تجمیع و تحلیل نظریه های مرتبط با کمیته حسابرسی

رسوایی ها و فروپاشی های مالی اخیر در جهان، اعتماد سرمایه گذاران و عموم جامعه به بازارهای مالی را خدشه دار کرده است. در این راستا به موجب قانون ساربینز آکسلی کمیته هایحسابرسی در نظام راهبری شرکتها جهت کاهش افشاگری ها، رعایت ضوابط و اخلاقیات، حمایت از اعتبارات و اعتماد به گزارشگری های مالی همچنین در جهت انتخاب حسابرسان و نیز استحکام بخشیدن به کنترلهای داخلی و اثربخشی گزارشگری مالی وارد ارکان اصلی شرکتها و جامعه شد. جهت تبیین چرایی و چگونگی شکل گیری، نظریه های مرتبط گوناگونی در این راستا مطرح میشود، این نوشتار تبیین ادبیات نظری، نظریه های مرتبط با کمیته حسابرسی، نقش آنها در اجتماع و در حوزه حسابداری و حسابرسی میباشد. برای تدوین چارچوب نظری و ارتباط نظریه های مرتبط با کمیته حسابرسی، نظریه نمایندگی، نظریه وابستگیمنابع، نظریه نهادی، نظریه دیگرگزینی، نظریه مشروعیت، نظریه مباشرت و نظریه ذی نفعان به روش تحلیلی و توصیفی استفاده شده است. یافته های حاصل از مطالعات اسنادی نشان میدهد، که نظریه های مرتبط با کمیته حسابرسی در جهت بهبود و اثربخشی کمیته های حسابرسی و ارتباط آنها با ارکان کمیته-حسابرسی در راستای گزارشگری های مالی و کنترلهای داخلی و همچنین موجب پیشبرد و کارایی و همچنین موجب شفاف سازی بوده و احتمال ضعف در کنترلها را کاهش میدهد. براساس نتایج یافته های پژوهش، کمیته حسابرسی یکی از بهترین گزینه ها برای دستیابی به اهداف سازمانی از سوی ارکان نظارتی واحدهای تجاری است. همچنین هم راستا کردن تئوریهای روانشناسی، جامعهشناسی در جهت اثربخشی کمیته های حسابرسی به طور ویژه ای در تغییر نگرش مدیران و تحلیلگران مالی، پژوهشگران بازارسرمایه به منظور فراهم نمودن فضای شفاف اطلاعاتی، بهینهسازی طراحی سبدسهام و گروه های مرتبط با بازار اوراق بهادار تهران سودمند خواهد بود و تصمیم، اقدام و حرکت گروه های فوق در بورس اوراق بهادار تهران را دقیق تر و سنجیده تر خواهد کرد.

کلیدواژه ها:

تجربه ، تجمیع ، تحلیل ، تخصص ، سابقه ، کمیته حسابرسی ، نظریه ها.