نظریه های درد: نظریه ماتریس عصبی و نظریه مفهوم سازی درد به عنوان یک فشارزا

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 25

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NEUROPSYCHOLOGY11_008

تاریخ نمایه سازی: 28 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

نظریه هایی که از سال ۱۹۶۰ به بعد به منظور تبیین درد ارائه شده اند را می توان در چهار گروه طبقه بندی کرد: ۱- نظریه کنترل دروازه ای (ملزک و وال ، ۱۹۶۵)، ۲- نظریه ماتریس عصبی (ملزک، ۱۹۹۹)، ۳- نظریه مفهوم سازی درد به عنوان یک فشارزا (استرس) (تورن ، ۲۰۰۴) و ۴- نظریه زیستی روانی اجتماعی (فلور و هرمن ، ۲۰۰۴).در دهمین سمپوزیوم نوروپسیکولوژی (۱۴۰۰)، نظریه کنترل دروازه ای درد معرفی شد؛ در این نظریه بر نقش راه های عصبی پایین رو و بالارو نظام عصبی در تجربه درد تاکید می شود. این نظریه، دروازه ای را در نخاع فرض می کند که تحت تاثیر محرک های قشری (مانند توجه، ترس، اضطراب، آرامش، ...)، باز یا بسته می شود. در این نظریه، درون-دادهای ناشی از آسیب که از اعصاب پیرامونی برمی خیرند (مانند سوزش ناشی از بریدگی پا) باید برای رسیدن به مغز و ادراک شدن به عنوان درد از دروازه ای بگذرند که به وسیله محرک های برخاسته از قشر مغز باز و بسته می شود؛ مثلا توجه به احساس سوزش، یا تجربه هم زمان ترس و غم باعث باز شدن بیشتر دروازه (و در نتیجه تجربه شدیدتر درد) و خوشحالی، توجه برگردانی، آرامش، ...باعث بسته شدن نسبی دروازه (و در نتیجه تجربه خفیف تر درد) می شوند. این نظریه تبیینی است بر این که چرا در فردی مفروض، درد ناشی از یک آسیب دیدگی معین و ثابت، هنگامی که فرد دارای هیجان های منفی چون ترس و غم است، شدیدتر از مواقعی تجربه می شود که او هیجان های مثبتی مانند خوشحالی یا آرامش را تجربه می کند. این نظریه به عوامل روان شناختی به عنوان بخش تمامیت دهنده تجربه درد می-نگرد.در نظریه هایی که به دنبال نظریه کنترل دروازه ای درد مطرح شدند (از جمله دو نظریه ماتریس عصبی و مفهوم سازی درد به عنوان یک فشار زا) پیام اصلی نظریه کنترل دروازه ای که درد را پی آمد اجتناب ناپذیر تحریک های برخاسته از نوسی سپتورهای محیطی نمی دانست بلکه آن را محصول نهایی گروهی از فرایند های پویا و متعاملی می دانست که در سیستم عصبی مرکزی و پیرامونی روی می دهند، حفظ شده است.

نویسندگان

محمدعلی اصغری مقدم

دکتری تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی دانشگاه شاهد