در ادبیات اقتصادی دو رویکرد کلی برای تبیین فرآیند رشد نقدینگی مطرح شده است. در رویکرد سنتی، خلق میشود، به گونهای پس از ورود پایه پولی به سیستم بانکی و » ضریب فزاینده « نقدینگی بر مبنای نظریه وامدهی بانکها به صورت دستهجمعی، نقدینگی رشد میکند. بر این اساس جهت کنترل رشد نقدینگی، تاکید » خلق اعتبار در بانکداری « بر کنترل ورود پایه پولی برونزا به اقتصاد میشود. بر مبنای رویکرد دوم که نظریه نامیده میشود و پس از بحران مالی ۲۰۰۷ مجددا ) پس از دهه ۱۹۳۰ ( رواج یافت، بانکها واسطه وجوه نمیباشند، بلکه پول در جایگاه یک رابطه اجتماعی و نهاد، میتواند حتی بدون وجود پایه پولی اولیه و برونزا به اقتصاد رشد نماید. بر این اساس نقدینگی بر مبنای تقاضاهای شکل گرفته از سمت کارگزاران اقتصادی، و مبتنی بر ثبتهای حسابداری دو طرفه و محدود به سودآوری، پیشبینی از درآمد آتی وامگیرندگان و ریسک- های مختلف، میتواند خلق شود.